loading...
شعر هایی که شاعر ندارد
neda hatami بازدید : 4 جمعه 04 بهمن 1392 نظرات (0)

شعر هایم را تقدیم تنهایی ام میکنم

 

مرغ باران کوچه های درد را در شب تاریک من پیمود و رفت

در حیاط خانه ام افرای پیر در عبور لحظه ها فرسود و رفت

من نشستم گوشه ای تنها و باد از درون سینه ام برگی ربود

تک درخت سینه ام خشکید و مرد تک درخت سینه ام یک کاج بود

دور شد آن باد سرگردان چه دور نغمه ها را برد او از یاد من

دور شد آن باد و دیگر هیچ کس نیست تا که بشنود فریاد من

 

های هوی رهگذر ها مرده است کوچه ی خلوت که دیگر کوچه نیست

بر در و دیوار این سنگین مکان مثل شبنم روی گل باید گریست

 

رفت باید ،رفت باید ،رفت و رفت

رفت و باید جای دیگر خانه کرد

رفت و باید مثل مرغ آرزو روی بام تازگی ها لانه کرد

از حصار پنجره باید گریخت

شیشه ها را شیشه ها را ریخت ریخت

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 6
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 17
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 5
  • بازدید سال : 9
  • بازدید کلی : 105